" 365 "

همون دم صبحیه 

که همون موزیک تلخه کفشامو پام کرد و منو فرستاد تو محوطه.. همون ساعتی که رو اون تاب یخ زده خدا هم کنارم نشسته بود.. همون شبی که سرت رو بالش بود .. من هزار بار از آیندت رد شدم، هزار تا آرزوی خوشبختیت.. همون جا با همون چشمای بسته دستامو باز کردم و چرخیدم.. با همون پالتو بلنده، بوی عطرت از زمستون پارسال هنوز روشه :) و هزار بار این چشم ها بارید. اون شب که دیگه صبح نشد .. بیا بگو نترس، یه بارم نگفتی من کنارتم.. ولی مـ ن که کنارتم :) .. داره سیصدوشصت و پنج روز و شش ساعت میشه که تجربتم.. این مـنی که میبینی با خوش هم بده! ولی آدم که با زندگیش بد نمیشه ..  مـ ن که با تو بد نمیشمـ.                           د و سـ ـتـتـ ـ ـدار ـم .

 

پ ن: تا کجای جدی شدن زندگی و این همه مشکل، کنـــارمهـ؟!

 

 

۳
^___^ im an oreo
پـرِ پـیـچُ تـابــُـ قـِـر ُ خـَـمـهـ..
by oreo قدرت گرفته از بلاگ بیان